گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

مملکت، هیچ مشکلی ندارد. معیشت مردم به راه است. منابع به وفور و در دسترس. صادرات و واردات با تمام کشورها بدون تحریم. نوابغ در پست های رده بالا. جمعیت جوان. محیط زیست در آرامش. بی کارها منقرض. طرح های عمرانی در حال ساخت. کارخانه ها رو به راه. قاچاق متوقف. حساب ها در گردش. جیب ها پر پول. سفره ها پهن. لب ها خندان. دل ها آرام. دوستان در نزدیکی. دشمنان در جهنم. عزت زیاد. ذلت ریشه کن. ...

شما جور دیگری فکر می کنید؟! پرزیدنتی که چند وقت پیش شاگرد بنا شد و همین چند روز پیش با پیشکسوتان فوتبال بازی کرد و در آخرین حرکت خود به طور انتحاری عمل جراحی انجام داد، آن هم در حالی که به گفته خود هر کسی را جراحی کرده شش ماه نشده، پر کشیده به آسمان(!!)، به نظر شما چنین پرزیدنتی کار نکرده دارد؟! معلوم است تمام موارد خواسته شده در قانون را در سطح مملکت اجرا کرده که این همه وقت آزاد برای کارهای بیهوده دارد!! شما جور دیگری فکر می کنید؟!

۰ Comment 04 Khordad 04 ، 09:27

بیماری برای همسایه نیست. جایی گریبانت را می گیرد. سرماخوردگی قبل از عید سبب خیر شد. الان که نگاه می کنم دلیل تمام اندوهی که در تحویل سال بر دلم نشسته بود همین است. سرماخوردگی که سبب خیر شد و من متوجه یک توده 54 میلی متری بر روی لوب چپ تیروئیدم شدم!! البته که متوجه را برای کسی استفاده می کنند که در بزنگاه داستان را می فهمد. من خیلی هم نامتوجه ام که چنین توده ای، آن هم به این بزرگی را نفهمیده ام. اصلا معلوم نیست چند سال است که اینجا، جا خشک کرده است!!؟!! دلیل تمام این سرما خوردن ها، تنگی نفس ها، کم خوردن ولی چاق شدن ها، ورزش کردن اما لاغر نشدن ها، نگاه های چندش آور دخترخاله ها و غیره و ذلک همه همین است!! من توده ای سمج و البته ناخوانده داشته ام که این سال ها امانم را بریده بود. اعتماد به نفسم را ربوده بود. اشکم را درآورده بود. شاید قرار است از این به بعد لاغرتر باشم. با اعتماد به نفسی بیشتر و شخصیتی اجتماعی تر. البته که اول باید از شرش خلاص شوم و می دانم که حالا حالاها باید با او دست و پنجه نرم کنم ولی خب، هر تغییری نیاز به زحمت دارد. من تا اینجا برای زندگی ام جنگیده ام. از این به بعد برای فرزندانم می جنگم. دلم می خواهد فرزندانم زیر سایه پدر و مادرشان بزرگ شوند.

برای میچکایی که تمام این سال ها، از زمین و زمان گفته و داستان ها برای تان تعریف کرده و شما را جزئی از خانواده اش دانسته لطفا دعا کنید. فکر کنید خواهرتان هستم و این توده هم، توده خواهرتان است.

۱ Comment 23 Ordibehesht 04 ، 14:09

حتی اگر تمام منابع دنیا در دست تان باشد، یا حتی تمام سرمایه های دنیا در جیب تان، تاریخ را نمی توانید تحریف کنید. اینجا ایران است. اینجا خلیج همیشه پاااااااارس. خلیج همیشه پاااااااارس. خلیج همیشه پاااااااارس.

۰ Comment 21 Ordibehesht 04 ، 18:31

مردم جنوب مظلوم هستند. فرقی نمی کند سیستانش باشد یا بوشهرش یا حتی خوزستان. جنوب را می توان با مظلومیتش یاد آورد. از مظلومیت شان است که یک هفته از انفجار اسکله شهید رجایی بندرعباس گذشته و میچکا حتی اشاره کوچکی به این حادثه دهشتناک نکرده است. هزاران عزیزی که در چشمی بر هم زدن به ... . اصلا دلم نمی خواهد به یاد عزیزان شان بیاورم که چه بلایی سر عزیزشان افتاده است. فقط می توانم بگویم من در این درد، خویش را شریک می دانم. دلم با شما لرزیده است. اشکم با شما سرازیر شده است. آن ویدیوهای تلخ اوقاتم را تلخ است. می فهمم در دل تان چه خبر است. از مسئولین که نمی توان چیزی خواست. اگر می شد که روی آن کانتینر کوفتی، لااقل یک خط قرمز می کشیدند تا حساسیتش مشخص شود. از مسئولین نمی توان چیزی خواست ولی از خدا می خواهم در این درد کمک تان کند. خانه و شهرتان هر چه زودتر آبادان!

۰ Comment 16 Ordibehesht 04 ، 10:16

همانند سال های قبل، افسردگی قبل از تولد دامانم را گرفت. سال قدیمی تمام شد و سال نو جایش را گرفت. عید شد. تولدم رسید. سفره های هفت سین پهن شد. دید و بازدیدها تمام شد. تعطیلات گذشت. اداره جات باز شدند. مردم به روال عادی زندگی برگشتند ولی میچکا ... ای وای از این میچکا که همیشه خدا یک جای کارش می لنگد. ای وای که همیشه یک مشکلی دارد. نمی دانم چرا امسال دل و دماغ هیچ کاری را نداشتم. از سال های پیش غمگین تر بودم و با این که بیشتر نیاز به توجه داشتم تنهاتر بودم. نمی دانم چرا دلم می لرزد. دستم نیز هم. نمی دانم. از خدا فقط و فقط آرامش و طول عمر عزیزانم را می خواهم!

۰ Comment 31 Farvardin 04 ، 07:57