گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

مریض که شده بودم، درست زمانی که توده خوش خیم لعنتی ام در حال بزرگ شدن بود، روزهایی که از سرماخوردگی رنج می بردم و شب ها از تنگی نفس، سیکاس قشنگم زرد شده بود. پدرم در اولین روزهای زندگی مشترکم با تاج سر او را به من هدیه داده و نورچشمی من در بین گل هایم بود. جمعه ای نبود که به او آب نداده باشم و یا دست نوازشم را بر رویش نکشیده باشم. البته این کار را برای تمام گل هایم انجام می دادم ولی تنها سیکاس در روزهای مریضی ام زرد شد. این روزها که حالم بهتر است او هم سرحال تر شده و برگ هایش کمی سبز شده است. هوم ... آره ... سیکاس با مریضی من غصه خورده و زرد شده! شاید باورش بری تان سخت باشد و یا با خود فکر کنید گلی که آب ننوشد خواهد خشکید ولی نه. واقعیت چنین نیست. من یقین دارم روزی که خواهم مرد سیکاس هم با من خواهد مرد. مثل گل های سرخ باغچه مادرجون که بعد از رفتنش دیگر نه گلی دادند و نه سبز ماندند. آن عطر خوش و آن رنگ های چشم نواز با مادرجون رفتند و تنها چوب خشکیده ای ازشان مانده است. سیکاس نازم هم بعد از من خواهد مرد ولی از خدا می خواهم در آن دنیا اگر خانه ای ندارم حداقل به من باغچه ای بدهد پر از گل های رنگارنگ. پر از گل های سرخ و محمدی و سیکاس نازم و تمامی گل هایی که در این دنیا مراقب شان بودم. هر چند که به لطفش بسیار امیدوارم و می دام او مرا در آن دنیا تنها و بی سرپناه نخواهد گذاشت.

۰ Comment 25 Mordad 04 ، 15:09

اگر اینجا جهنم نیست پس چه است؟!!! ساعت ده شب به چه دلیل برق نداریم؟!!! آن وقت من و تاج سر دو ساعت تمام فرزندان مان را با بادبزن مادربزرگ مادربزرگم باد می زنیم تا بچه ها گرمازده نشوند!!! زندگی مان شده دو قسمت؛ قبل از این ریاست جمهوری و حین این ریاست جمهوری. روزهای مان شده قبل از رفتن برق و حین رفتن برق. شاید باورتان نشود ولی قبل از رفتن برق دو ماراتنی در خانه ام بر پا است که اصلا فهمش برای میچکای سال های قبل ممکن نیست!! تا دیروز موتور برق به مردم انداخته اند، این روزها پمپ و منبع آب در پاچه مردم کرده اند و من یقین دارم بلاشک همه ما در زمستان پیش رو به دنبال بخاری نفتی خواهیم بود!!! البته اگر نفتی بماند و چس مقدار به بیگانه نفروشند!!! اصلا نمی دانم و نمی فهمم چگونه از همین الان برای ناترازی زمستان پیش رو پیش بینی دارند!!! مدام می گویند آب نداریم ولی به والله همین امروز دو ساعت باران پرآبی در شهر ما باریده است. اصلا در موضوع ناترازی برق مدیر فلان روزنامه حزب ویرایشات که هفت هزار(به قول سخنگوی ماست مال دولت وقت، اجازه دهید تکرار کنم هفت هزار) ماینر داشته است و چهار درصد برق کل مملکت(اجازه دهید تکرار کنم چهار درصد برق کل مملکت) را استفاده می کرده است، چرا و چگونه برای خودش آزادانه در حال گشت و گذار است و به ریش همه ما می خندد و تنها جریمه اش جمع کردن ماینرها است؟!!! به والله اگر دست من بود الان سرش روی چوبه دار وسط میدان انقلاب تهران بود!!! هوف ... هوف ... هوا هم که سرد شذه است ولی هم چنان برق می رود. برق خودشان نه، برق ما می رود. ما مردم بیچاره. بعضی روزها دو بار و من فکر می کنم در چنین روزهایی اینجا با جهنم هیچ فرقی ندارد. ما نه در آن دنیا بلکه در این دنیا هم از بیچارگانیم. خدایا! این سه سال را زودتر بگذران بلکه فرجی شود!!!

+کاش کسی نیش ماست مال کن ترین سخنگوی جهان را ببندد!!!

۰ Comment 23 Mordad 04 ، 17:28

تاریخ تکرار مکررات است. در طول سال های زندگی انسان روی کره خاکی، حاکمیت از دستی گرفته و به دستی دیگر داده شده است. عده ای موافق و عده ای مخالف بوده اند. جنگ های بسیاری راه افتاده است که کشته هایش فقط و فقط مردم عادی بوده اند. سیاسیون هر مملکتی دو دسته بوده اند، عالم و احمق. مابقی حرف ها هم باد هوا است. این روتین کسی آمده و کسی رفته و عده ای موافق هستند و عده ای مخالف همان تکرار مکرراتی است که گفته ام! حال چه شده است که این ها را گفته ام؟! هیچ! ارمنستان و آذربایجان با هم سر کریدور زنگزور با امریکا توافق کرده اند. این ها همان احمق های تاریخ هستند. کسانی که یا نمی فهمند یا خودشان را به نفهمی زده اند! اگر سران مملکتی ارمنستان گمان کرده اند با این کار ایران تحت فشار قرار می گیرد و امریکا هر غلطی دلش خواست انجام می دهد کور خوانده اند. با این حماقت تنها اتفاقی که می افتد تجزیه ارمنستان است. به زودی زود و تاریخ نویسان از احمق ها می نویسند و انسان ها هم چنان درس نمی گیرند!

۰ Comment 20 Mordad 04 ، 07:55

کاش پرزیدنت محترم همانند روزهای کاندیداتوری اش، که قول نداد، وعده نداشت و صادقانه گفت که از ما عذرخواهی خواهد کرد، این بار هم صادق باشد و ماجرای واقعی و پشت پرده آب را بیان کند. اصلا این دولت و کابینه اش نه تنها عجیب هستند بلکه مردم را با موجودات دیگر اشتباه گرفته اند. تا همین یکی دو هفته پیش که مدام از بی آبی حرف می زدند ما باران را در شهرمان داشتیم. حتی بیشتر و پرآب تر از سال های قبل. به خداوندی خدا که ماجرایی پشت پرده می باشد و ما مردم بیچاره از آن بی خبر هستیم.

+صرفه جویی بر همه واجب و تکلیف شرعی است. رعایت کردن این ماجرا برای بقای بشریت مهم است. پس سعی کنید در زمان استحمام رعایت کنید. در ظرف شستن. در لباس شستن. در مسواک زدن و وضو گرفتن. این روزها کمتر تراس و حیاط و پیاده رو را غرق اب کنید. سعی کنید هر شب سینک تان را بشورید نه در هر بار شستن ظرف ها. برای شستن میوه و سبزیجات آب را باز نگذارید و با کمی آب و مواد ضدعفونی گل اولیه را و با کمی آب دیگر آبکشی نهایی را آنجام دهید. به بچه های خود اجازه آب بازی ندهید. ماشین تان را در کارواش ها بشورید. به گیاهان تان در شب آب دهید. در سرویس بهداشتی تا کارتان تمام نشد شیر آب را باز نکنید و ... و باقی اش را خودتان می دانید و گفتنش از حوصله جمع خارج است.

۰ Comment 13 Mordad 04 ، 11:30

این روزها چه می‌کنم؟! گریه. این شب‌ها چه می‌کنم؟! زاری. از صبح تا شب و از شب تا صبح گریه می‌کنم و زاری. صدای گریه کودکان فلسطین از گرسنگی و زاری والدین‌شان از عجز و ناتوانی در تهیه آب و غذا  گوشم را آزار می‌دهد. این‌ها را با آهی جانکاه و استخوان‌سوز بخوانید. این‌ها را با قلبی سوراخ و روحی زهواردررفته بخوانید. چطور می‌توانند این همه وحشی باشند؟!!!!!!!! چطور؟!!!!!!!! چطور همه ما زار می‌زنیم ولی از دست هیچ کدام‌مان کاری برنمی آید؟!!!!!!!! خدای من! منجی‌ات کجاست؟!! چرا کمک‌شان نمی‌کنی؟!! خدای عزیزم! در این شب جمعه تنها آرزویم نجات بشریت در فلسطین است. هیچ چیزی ازت نمی‌خواهم. فقط این کودکان را نجات بده. فقط نجات‌شان بده :(((((((((((

اللهم عجل لولیک الفرج ...

۰ Comment 03 Mordad 04 ، 20:48