گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

تولد 29 سالگی

Sunday, 28 Esfand 1401، 10:52 AM

چه دلنواز اومدم اما ... با ناز اومدم :)) 

یعنی نمی دانم دقیقا چند ساله می شوم. عجیب است واقعا! انگار سن از یک زمانی به بعد از دستم در رفته است. خلاصه که فرداشب وارد دهه سوم زندگی ام می شوم، البته شاید هم نشوم! خلاصه که سنم بالاتر می رود و منی که کلی کار در این چند سال زندگی ام کرده ام هنوز هم احساس می کنم هیچ کاری نکرده ام! چه باید کرد؟! با این احساس چندشناک آخر هر سال؛ که بزرگ تر شدم اما کارهای زندگی ام کم تر و بیهوده تر شده است. آن هم منی که در سال گذشته رشته جدیدی را برای آموختن شروع کرده ام، کلی نرم افزار قدرتمند گرافیکی و معماری یاد گرفته ام، کلی وزن کم کرده ام، در حال مراقبت و نگه داری از فرزند جدیدم هستم و کلی کار دیگر که هیچ کدام شان به چشمم نمی آید! چه باید کرد؟! چرا نمی توانم حس خوبی نسبت به خودم داشته باشم؟! با این که می دانم نگاه خدا یک آن از زندگی ام برداشته نمی شود و همه جا و همه زمان مراقب من و خانواده ام است ولی حس بد، امان از حس بد، حسی که نمی گذارد از خودم راضی باشم. آه ... آه و صدها آه ... که این همه با خویش نامهربانم. آه ... آه و صدها آه که این همه از جسم ناتوانم کار می کشم اما باز هم خودم را لایق هیچ چیزی نمی دانم. می دانم گره کار از کجا است. اگر من هم همانند خیلی از زنان شهر کمی، تنها کمی ... بگذریم!!

01/12/28

Comment  ۰

No Comment

Send Comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">