دوباره جوانه خواهم زد ..
بدبختی
ها از اتفاقات تلخ و بزرگ متولد می شوند. اتفاقاتی که به هیچ شکلی نمی
توان با آنها کنار آمد و شاید گذشت زمان بتواند کمی از اندوه و غم حاصل از
آن ها را کم کند.
در
مقابل آن خوش بختی ها هستند. خوش بختی ها از اتفاقات شیرین اما به شدت
کوچک متولد می شوند. اتفاقاتی که شاید به نظر برسد هیچ تاثیری در جهان به
این بزرگی ندارند اما این امید را به انسان می دهند که روزنه هایی از خوش
بختی هنوز هم در گیتی یافت می شود.
دلیل
سخت بودن دنیا و سخت بودن زندگی هم همین می تواند باشد. سختی ها بزرگ و
پایدار هستند اما نوش داروی درد آن ها که می تواند اتفاقات خوب باشد، کوچک و
گذرا. کاری ندارم که در گذشته چه اتفاقاتی برایم افتاده است. که
چند بار احساس بدبختی کرده ام. چند بار شکسته ام و چند بار تا خط قرمز پیش
رفته ام. مهم این است که دوباره روییده ام.
مهم اتفاقات کوچک اند. باید آن ها را در شیشه ای حبس کرد و هر روز تماشایشان کرد. هر روز تماشایشان کرد تا از یاد نبریم امید هنوز هم منتظر بهار است تا جوانه بزند.