عروسی عمو
Friday, 7 Aban 1400، 05:18 PM
دیروز، ششم آبان ماه سال یک هزار و چهارصد برادرشوهر بزرگترم که دو سال از تاج سر کوچکتر است و مهربان است و محمدپارسای من و دیگر برادرزادههایش را بسیار دوست دارد و بیشتر اوقات برایشان وقت و هزینه صرف میکند، داماد شد. برایش تنها یک آرزو دارم؛ عاقبت بخیری. من خدا نیستم ولی با این زنی که گرفته میترسم مسیر زندگیاش از ناکجاآباد سر دربیاورد. الهی که هیچ وقت ترسم نشود که نشود که نشود. الهی خوشبخت و عاقبت بخیر شود عموی مهربان پسرم.
00/08/07



