بی در و پیکر
"غم تمام دنیا" را چطور میخوانید؟! "غم تمام دنیا" را چه میدانید؟! کدام خاطره، کدام اتفاق، کدام حرف و سخن شما را به یاد " غم تمام دنیا" میاندازد؟! "غم تمام دنیا" روی دلم سنگینی میکند. از بعدازظهر که تاجسر با چهار بسته پوشک چهلتایی به خانه آمده و گفته نیم میلیون بابتش داده "غم تمام دنیا" روی سرم هوار شده است. شما که غریبه نیستید! دلم گریه میخواهد. دلم داد میخواهد. دلم فریاد میخواهد. ما دستمان به دهنمان برسد، دیگران چه؟! دیگران به جای پوشک کهنه ببندند، به جای لباس چه؟! لباس نخرند به جای غذای چه؟! شما که غریبه نیستید دلم آنقدر گرفت که دستم را گرفت و به خانه مامانخانم برد ولی ای کاش نمیبرد. من به شهر نگاه میکردم و هر ثانیه هزار بار "غم تمام دنیا" روی دلم سنگینی میکرد. هر ثانیه هزار بار روی سرم هوار میشد. به کجا میرویم؟! کسی میداند؟! چرا هیچ نمیکنیم؟! کسی میداند؟! چرا هیچ نمیگوییم؟! کسی میداند؟! آخر من میخواهم بدانم این خرابه بزرگتر ندارد؟!!!!!



