بهار من .. تابستانم .. زندگی من ..
Wednesday, 29 Farvardin 1397، 02:10 PM
همیشه گمان میکردم کسی خواهد آمد از جنس باران، از جنس سرما، از جنس آب. کسی که بهارهای نارنج عطرشان را وامدارش هستند اما اشتباه میکردم. حال میدانم که تو آتشی، گرمایی، تابستانی. تویی عطر خوش شالیزار. عطر ناب کار. عطر معرکه ی زحمت زیر آفتاب بیرحم این روزها. اصلا چه فرقی میکند تو چه باشی؟! بهار یا تابستان! پاییز یا زمستان! تو همه هستی. تو برای من همه هستی. با همه وجود استشمامت میکنم.
بو کن! نارنجها بهار دادند. برنجها جوانه زدند. بو کن! تمام شهر بوی تو را میدهد بهار جانم.
97/01/29