در بیمارستان هم نگران ما بود!
Wednesday, 31 Khordad 1396، 01:34 AM
شده ام شکل مامان ها. همان مامان هایی که پنج صبح از خواب برمی خیزند، کتری را روی گاز می گذارند، نان می خرند، سفره پهن می کنند، چای دم می دهند، همسر و فرزندان شان را بیدار می کنند، کمک شان می کنند تا به سرویس برسند و جا نمانند، ظرف ها را می شویند، خانه را جارو می کنند، گرد و غبار پاک می کنند، ناهار درست می کنند، لباس ها را می شویند، عصرانه درست می کنند، لباس ها را اتو می کنند، دوباره نان می خرند، خرید می روند، شام درست می کنند، خانه را مرتب می کنند و ... و شب با خستگی تمام به بستر می روند. شده ام شکل مامان ها. البته از آن مامان هایی که نصف کارهای یک مامان واقعی را هم انجام نمی دهد. خیلی سخت است. خستگی اش به کنار مسئولیت اش سخت است. واقعا مامان ها چه می کنند با این همه مسئولیت بر دوش های ظریف شان؟!
96/03/31



