بی کسی بد دردی ست.
بدتر از درد دندان و یا درد سوختگی، بدتر از درد بی پولی و یا تنهایی، یا حتی بدتر از درد زایمان، خیلی بدتر از درد زایمان، خیلی خیلی بدتر از درد زایمان، درد بی کسی است. اگر دست بی کسی را نمی گیرید، پناهی بر بی پناهی اش نمی شوید، از بی کسی اش نجاتش نمی دهید، رهایش کنید. کسی که بی کس است را رهایش کنید. دردی روی دردهایش نشوید. کسی که بتواند بی کسی اش را تحمل کند مثل آن است که شق القمر کرده باشد. شق القمر می کند. شما دیگر زخم زبان نزنید. بی کسی اش را توی سرش نزنید. انگ ننگ بر خودش و خاندانش نزنید. تهمت نزنید. به هزار گناه نکرده محکومش نکنید. خدا نشوید. فکر نکنید هر بلایی که دل تان خواست می توانید بر سرش بیاورید. حتما می دانید کرکس ها هیچ وقت گوشت همدیگر را نمی خورند. روباه ها هیچ وقت از پشت به همدیگر خنجر نمی زنند. کوسه ها هیچ وقت پشت هم را خالی نمی کنند اما آدم ها که امان از این آدم ها، به خودشان هم رحم نمی کنند. امان از این موجودات دو پا که برای هم شکل های خودشان هم تله می گذارند. زیر پای هم را خالی می کنند. دست روی شانه های هم می گذارند و خودشان را بالا می کشند. ننگ بر این همه نامهربانی. ننگ. اگر کسی را دیدید که بی کس است سراغش نروید. بگذارید به درد خودش بمیرد.