گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

چند خط حرف حساب با تو

Thursday, 20 Aban 1395، 02:51 PM

گفتی نچسب و دوست نداشتنی ام. نمی دانم چه زمان چه نوشته ام که روزت را سیاه و یا شبت را کشدار کرده که چشم بر رفاقت مجازی چند ماهه مان بستی و چنین حرفی زدی. نمی دانم و نمی خواهم بدانم اما تو از خودت پرسیدی میچکا چرا این همه می نالد؟! از خودت پرسیدی و بعد قضاوت کردی؟! یا یک طرفه به قاضی رفته ای؟!

گوش کن عزیز من! 

هر کسی در زندگی اش مشکلاتی دارد. کمبودهایی دارد. نقاط ضعفی دارد. آستانه تحملی دارد. زندگی که سخت شد تا یک جایی تحمل می کند و بعد کاسه تحملش که پر شد غصه هایش را سرریز می کند. هر کسی شکلی دارد. هر کسی جوری سرریز می شود. یکی می رود بیرون شهر و از بالاترین جایی که می داند فریاد می زند، یکی می نشیند در خانه اش و زانوی غم بغل می کند و ساعت ها می گرید. بعد اضافات غصه هایش را که دور ریخت از نو زنده می شود. از نو تصمیم می گیرد. از نو قدم می گذارد. قدم می گذارد در راهی از جنس خودش. همان راهی که دوستش دارد. بدون آن که بترسد روزی غصه هایش از ظرفیت کاسه تحملش بیشتر شود.

میچکا هم انسان است. میچکا هم در زندگی اش مشکلاتی دارد. میچکا هم خسته می شود. میچکا هم می بُرد. میچکا هم دلش می خواهد جایی را پیدا کند که بشود تا می توان و با تمام وجود داد زد اما این اطراف جز زمین های هموار سرسبز چیزی دیده نمی شود. جایی را برای زانوی غم بغل کردن و گریستن هم ندارد. پس چه می شود؟! به این جا پناه می برد و از زمین و زمان می نالد و به زمین و زمان ناسزا می گوید. اضافات غصه هایش را که دور ریخت از نو زنده می شود. از نو تصمیم می گیرد. از نو قدم می گذارد در راهی از جنس خودش. همان راهی که دلش غنج می زند برایش.

پس فکر نکن که میچکا را می توان تندیس ناامیدی دانست. تو از غم هایش خبر نداری. فکر می کنی توان تحمل ذره ای از مشکلاتش را داری؟! هر وقت جای او بودی و ناامیدی تمام وجودت را فرا نگرفت می توانی تندیسش کنی. می توانی از او به نچسبی و دوست نداشتنی بودن یاد کنی. حال آن که میچکا با وجود همه سختی هایی که دارد هیچ هم ناامید نیست. زندگی هر چقدر هم سخت بگذرد دست از تلاشش برنمی دارد. زندگی اش اگر یک مشت دویدن بدون نرسیدن باشد باز هم می دود. اصلا زندگی هم همین است. باید برای چیزهایی که دوست شان داریم بدویم. بجنگیم. میچکا هم می دود. میچکا هم می جنگد.

پس عزیز من!

این نوشته ها که می خوانی معنی اش همانی نیست که خوانده می شود. این ها فقط یک مشت فریاد است. یک مشت داد. یک مشت بیداد. همین!!

95/08/20

Comment  ۰

No Comment

Send Comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">