گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

نمی دانید این روزها چقدر سخت می گذرد. سخت به معنای واقعی اش. واژه ای را نمی یابم که بتواند حالم را توصیف کند. جسمم از یک طرف که انگار هجده چرخ از رویش رد شده و روحم در طرفی دیگر که با سوهان به جانش افتاده اند. فکر می کردم دانشگاه که تمام شود و معمار شوم همه چی تمام می شود ولی این جهنم، همان جهنم است. کار و گردگیری به یک طرف، شوهر و بچه ها و زندگی به یک طرف دیگر. پس چه زمان نوبت استراحت ما هم می شود. می دانم حتما می گویید کفر نگو ولی من در این حجم از کار، خود را در حال باختنم. جسمم نمی دانم به کجا رسیده است که مدام آب و روغن قاتی می کند. نمی دانم. شاید مشکلات معیشتی دولت پرزیدنت وقت، بی تاثیر نباشد. اصلا می دانید چیست؟!! کی به کی است؟!! تمام مشکلات میچکا زیر سر پرزیدنت دکتریان است!!

۰ Comment 25 Esfand 03 ، 16:32

میچکا در نوزدهمین روز از اسفند ماه سال هزار چهارصد و سه به وقت دو بامداد خاله شد. گفتم که در جریان باشید :))

۰ Comment 22 Esfand 03 ، 21:12