گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

هیچگاه قلبی را نشکنید.

Sunday, 22 Mordad 1396، 12:32 AM

هیچگاه قلب دختری را نشکنید. قلب پسری را نشکنید. روزی خودتان مادر می‌شوید. پدر می‌شوید. روزی کسی در خانه‌تان را می‌زند. خودتان در خانه‌ای را خواهید زد. آن روز درد این روزهای مادرهایی که دخترشان شکل دخترهای کوچه و خیابان نیست را خواهید فهمید. درد پدرهایی که پسرشان خانه و ماشین ندارد را خواهید فهمید!! خواهید فهمید.

+اولین بار بود که مادر خواستگاری -البته من می‌گویم خواستگار ولی شما بخوانید مشتری، چرا که ندیده و نشناخته خانه‌ای رفتن مثل یکهویی هوس خریدکردن است- نیامده و ندیده و همان بار اول که با مامان‌خانم صحبت می‌کرد و اجازه می‌خواست برای آمدن به صراحت و وقاحت تمام از وزنم پرسید!! عدد و رقم‌ به رخ من و مامان‌خانم جانم کشید!! آخر پسرش معیارهایی دارد!! وزن زنش نباید بیشتر از یک حدی باشد!! قدش هم بلند باشد!! خوشگل هم باشد!! چشمانی به آبی دریا و گیسوانی به رنگ خورشید تابستان داشته‌باشد!! خب زن است دیگر!! عروسک که نیست!! باید تا آخر عمر در دل پسر مذکور جا داشته‌باشد یا نه؟!! تازه پسر مذکور به گفته مادرش دل هر دختری را می‌لرزاند!! هر کسی آرزویش را دارد!! حتما من هم عاشقش می‌شدم!! اصلا مادرش می‌گفت باید عاشقش شوم!! از پسر او بهتر هم مگر پیدا می‌شود؟!! آن‌وقت توقع داشتند که ندیده و نشناخته مامان‌خانم من بخواهد همین امروز بیایند خواستگاری!! وای که من چقد دلم غش و ضعف این پسر را کرده!! وای که مامان‌خانم دست و پایش را گم کرده!! وای که من اصلا خواستگار ندارم که همین‌جوری یکی را راه بدهم خانه‌ام!! آن هم پسری که قدم می‌زند دخترها زیر پایش پرپر می‌شوند!!

مامان‌خانم چه کرد؟!

مامان‌خانم نه از خانه‌اش پرسید و نه از ماشینش و نه قیافه‌اش. مامان‌خانم اصلا هم غش و ضعف نکرد!! خودش را و عصبانیتش را جمع و جور کرد!! گلویی صاف کرد و طوری حق مادر پسر را گذاشت کف دستش که من احساس کردم شاهزاده‌ این شهرم!! که من تک دختر پادشاه شهر افسانه‌ها هستم!! که من جان جاری در بدن مامان‌خانمی هستم که حق نامردان را می‌گذارد کف دست‌شان!! من هم صدای خرد و خاکشیر شدن غرور آن لندهور را می‌شنیدم!! لندهوری که فکر می‌کند دنیا خاله‌بازی است و دخترها هم عروسک‌های این بازی!! که هر کاری که دلش می‌خواهد می‌تواند با آن‌ها بکند!! دست‌شان را بکند!! پایشان را جدا کند!! چشمان‌شان را از حدقه دربیاورد!! دل‌شان را بشکند!! لندهوری که نمی‌دانست عروسک‌ها هم حتی صاحبی دارند!! صاحبی که جانش را برای عروسک‌هایش می‌دهد!!

96/05/22

Comment  ۰

No Comment

Send Comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">