هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
Sunday, 22 Mordad 1396، 12:21 AM
عزیز دل ایستاده بالای سرم و از پنجره به بیرون نگاه می کند. ذوقش سکوت خانه را شکسته است. بعد از مدت ها برف آمده. من دقیقه ها می شود که توی رخت خوابم چپیده ام و حوصله ی دیدن سپیدی شهر را ندارم. انگار نه انگار برف آمده. انگار نه انگار باید ذوق کرد. انگار نه انگار.
96/05/22