کاش کسی حرفی بزند ..
Saturday, 21 Mordad 1396، 11:54 PM
کاش کسی بود در آغوشش آرام می گرفتم. که دستی به سرم می
کشید. نوازشم می کرد. برایم قصه می گفت و لالایی می خواند و من ساعت ها به
خواب می رفتم.
کاش کسی حرفی بزند. قصه ای بگوید. لالایی بخواند. دلم دارد از جایش کنده می شود. من خواب می خواهم. آن هم برای روزها و شب های بی شمار.
کاش کسی حرفی بزند. قصه ای بگوید. لالایی بخواند. دلم دارد از جایش کنده می شود. من خواب می خواهم. آن هم برای روزها و شب های بی شمار.
96/05/21