گیلاس های دوقلو لای گوش راستم ..

آقای پدرم! روزت مبارک.

Wednesday, 31 Khordad 1396، 02:34 AM

من همان اندازه که از مار می ترسم، همچنین از زیرزمین های تاریک، از درد به دنیا آوردن انسانی دیگر، به اندازه ترس از مبتلا شدن به سرطان و ظهور تومور توی مغزم و جولان دادن جوش های خونی، به اندازه ترس از چشم ناپاکی شریک زندگی آینده ام، حتی به اندازه درد مردن و ترس از شب اولی که در گورم می خوابانند و آن فرشته های مطیعی که شکنجه ام خواهند کرد، من به اندازه تمام ترس ها و دردهای دنیا، از گم شدن پول هایم می ترسم.

آن عیدی که به شیراز سفر کردیم، همان طور که در کلی تبریک عید و تولدم غوطه می خوردم، آقای پدر یک دستبند سنتی فیروزه ای خرید و به من هدیه داد. می مردم برایش. آنقدر دوستش داشتم که حد نداشت اما چه شد؟! لابه لای خوش بختی آن روزها، بین جمعیت آن شهر زیبا گم شد. تمام راه رفته را برگشتم، تمام خیابان ها را دویدم اما پیدایش نکردم. خسته نشدم اما آقای پدر دیگر اجازه تقلا کردن به من نداد. فکر می کرد آن پولی که برای دستبندم داده حلال نبوده که گم شده است. مثل آن که مارها دور تنم پیچیده باشند ترس به جانم پیچید و هر لحظه بیشتر از قبل تنم را می فشرد. مال حرام بین پول های آقای پدرم؟! نـــه!!

آن شب با همه ترسی که به جانم افتاده بود گذشت. آن دستبند فراموش شد. آن شهر و روزهایی که در آن سپری شد خاطره شدند تا این که آن روز، برای افتتاح حساب به بانک رفتیم. آن هم بدون آن که کیفی همراهم باشد و پولی در جیبم داشته باشم. یک اسکناس سبز دستم داد و خواست تنهایی برگردم خانه. آن روز هم به خودم لرزیدم. اسکناس توی جیبم نبود. گم شده بود و آن عید دوباره برایم زنده شد.

آقای پدری که تمام جوانی اش را به پای دوست داشتن خانواده اش ریخته، شب های بی شماری را از ترس برگشت خوردن چک و کلی قرض و قوله با بی خوابی گذرانده، تمام عمرش را با خستگی ناشی از کار سپری کرده، کسی که شب هایش، خواب هایش، نفس کشیدن هایش هم عبادت است امکان ندارد مالش گم شود. یعنی نباید گم شود. آن دستبند نباید گم می شد و آن اسکناس هم. نمی دانم!! حکمت این گم شدن ها را نمی دانم. فقط دلم میخواهد از این به بعد از این چیزها نباشد. گم شدن نباشد. شک در حرام و حلال بودن نباشد. خیلی چیزها برای آقای پدرم می خواهم. مهم ترینش رزق حلال است، که عزت و کرامت هر مردی در حلال بودن مالش هست.
96/03/31

Comment  ۰

No Comment

Send Comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">