سرماخوردگی وسط یک روز سرد بهاری ..
Wednesday, 31 Khordad 1396، 02:31 AM
تمام تنم درد می کند. بینی ام زخم شده. راه به راه فس فس می کنم. تمام این شهر را هم با عطسه هایم ویروسی کرده ام. کلی درس نخوانده دارم. کلی نگران واکنش استاد راهنمایم هستم. کلی دلتنگی فشار می آورد. کلی حرف نزده و پست ننوشته هم دارم. کلی چربی هم به خودم چسبانده ام. با این حال هنوز هم احساس خوش بختی می کنم. همین که زنده ام کافی است. من، حتی با این حال و روز چیزهایی دارم که آرزوی خیلی ها است. البته که حسرت هایی هم دارم اما مهم نیست. قبلا هم گفته ام مهم حس رضایت است. مهم این است که من تمام تلاشم را کرده ام. شما هم تلاش تان را بکنید.
96/03/31